سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سکوت سبز
 
لینک دوستان
خیلی وقته که برای ژیدا کردنش تمام کوچه های شهر را می گردم بعضی وقت بوی حضورش را در نزدیکی ام حس می کنم اما موفق به یافتنش می شوم از درخت نارنج کوچمان نشانی اش را ژرسیدم اون هم به من آدرس درستی  نداد به شمعدانی همسایه سژردم اگر او را دید خبرم کند امام هنوز هیچ خبری از او نشد موج دریا هم نخواست نشانی از او به من بدهد ژرستوهای شهرمان هم زمان در سفرشان از او برایم خبری نیاورند بیا که منتظران را به لب آمد نفس جان جهان سبزی درختان بازهم رو به زردی گرائیده است. رخسار ماه از دوری ندیدنت عر روز زرد و زردتر میشود کجایی کجایی ...
[ یکشنبه 88/6/15 ] [ 6:14 عصر ] [ همسایه شما ] [ نظرات () ]

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد              شاید دعای مادرت زهرا بگیرد

آقا بیا با ظهور چشم هایت                 این چشم های ما کمی تقوا بگیرد

« هرچه می خواهی بخواه اما خودخواه مباش»

برای انسان های بزرگ بن بستی نیست یا راه را خواهند یافت یا راه را خواهند ساخت

«هرجا خوبی پیدا کردید بردارید مال خودتان است»

«یکی از خوبی های بزرگ دیدن بدی های خویش است»

«عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق می افتد گوش کنیم حسین دل به دست یزید نفس تشنه لب شهید می شود»


[ یکشنبه 88/6/15 ] [ 6:8 عصر ] [ همسایه شما ] [ نظرات () ]

ای انتظار سبز بیا که آمدنت منور می کند جهان خاکی و بهت زده از ظلم و جور را

بیا که آسمان دیدگان تر ما با بونت باران غم و ندامت نمی ریزد

بیا که خسته از طعنه ها و نگاههای معنادار جماعت بی غضه وارسته از قصه هستیم


[ دوشنبه 88/6/9 ] [ 7:43 عصر ] [ همسایه شما ] [ نظرات () ]

ای آخرین توسل سبز دعای ما

                           آیا نمی رسد به حضورت صدای ما ؟

شنبه دوباره شنبه دوباره سه نقطه چین

                           بی تو چه زود میگذرد هفته های ما

در این فراق تا که ببینی چه می کشیم

                           بگذار چشمهای خودت را به جای ما

موعود خانواده کی از راه می رسی

                           کی مستجاب می شود (( آقا بیای ما )) ؟

کی می شود بیائی  و از پشت ابرها

                           خورشیدهای تازه بیاری برای ما

آقا اگر نیائی و بالی نیاوری

                           از دست می رود سفر کربلای ما
[ دوشنبه 88/6/9 ] [ 7:33 عصر ] [ همسایه شما ] [ نظرات () ]

چی می شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما برکت بده چرا که دیروز ما وقت نکردیم ازش تشکر کنیم . چی می شد دیگه هرگز شکو فا شدن گلی رو نمی دیدیم چرا که وقتی خدا بارون فرستاده بود گله کردیم . چی می شد اگه خدا عشق و مراقبتش را از ما دریغ می کرد چرا که ما از محبت ورزیدن به دیگران دریغ کردیم. چی می شد اگه خدا امروز به حرفهامون گوش نمی داد چون دیروز به دستوراتش خوب عمل نکردیم . چی می شد اگه خدا خواسته هامونو بی پاسخ می گذاشت چون فراموشش کردیم

یـــاد ش بخیر که چه روزگاری بود بوی خوش برکت خدا فضای شهر و روستا را گرفته بود


[ سه شنبه 88/6/3 ] [ 6:15 عصر ] [ همسایه شما ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

در هر مورد که خودم و شما بخواهید
موضوعات وب
لینک های ویژه
| خرید 
امکانات وب


بازدید امروز: 11
بازدید دیروز: 42
کل بازدیدها: 203434